نفس باباش فاطمهنفس باباش فاطمه، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

شب يلدا

سی ام آذره و یک شب زیبا   یه شب بلند به اسم شب یلدا                                         شب شب نشینی و شادی و خنده                                       شبی که واسه ی همه خیلی بلنده همه ی اهل خونه خوشحال و خندون آجیل و شیرینی و میوه فراوون                                           شب قصه گفتن و یاد قدیما   &nbs...
30 آذر 1390

يك دوست خوب

دختر گلم اين مطلب رو برات گذاشتم تا وقتي بزرگتر شدي بخوني البته الان وقتي برات خوندم سريع گفتي مامان من يك  عالمه دوست خوب دارم.....اميد وارم بعدا اين مطالب رو با تفكر بيشتري بخوني گلم  یه دوست خوب ایمانتو ازت نمی گیره ! ما آدما معمولا ایمان قوی نداریم . پس دنبال یه دوست باشیم که همینو هم ازمون نگیره !   یه دوست خوب عقایدت رو زیر سوال نمی بره ! و کمکت می کنه که باورهات بیشتر و بهتر بشن ! یه دوست خوب بی ارزشی رو ارزش نمی دونه!بی دینی رو کلاس نمی دونه!شراب خوری رو فرهنگ نمی دونه !  یه دوست خوب همیشه ازت تعریف نمی کنه ، گاهی ایرادهاتو بهت می گه تا بتونی اونها رو بفهمی و رفع کنی!    یه دوست ...
28 آذر 1390

تولد يك فرشته كوچولو

عسل مامان : ديروز رفته بوديم خونه عمه جون چون خدا يك فرشته كوچولو بهش هديه داده ، يك دختر ناز به اسم زهرا خانم كه درست ششم آذر به دنيا امده و شما از اين بابت كه يك دختر عمه داري خيلي خوشحال بودي . وقتي رفتيم پيش عمه جون قرار بود شما زياد نزديك ني ني نيايي چون يك كم سرما خورده بودي ، ولي چه فايده تا ازت غافل مي شديم مي رفتي تو صورت بچه و بوسش مي كردي خلاصه قرار شد يك عكس باهاش بندازي و ديگه نزديكش نيايي ولي دوباره.....!!!! حالا از اينجا دوباره به عمه جون و همسرش تولد فرشته كوچولوشون رو تبريك مي گيم ((زهرا جون تولدت مبارك )) اينم عكس زهرا كوچولو      اينم فاطمه جونم با زهرا خانم   ...
12 آذر 1390

عكسهاي فصل پاييز مدرسه

دختر گلم ، عزيز مامان و بابا   چقدر لذت بخش كه پدر و مادري شاهد بزرگ شدن و قد كشيدن گل زندگيشون باشن و خداوند اين لذت رو هم نصيب ما كرد و ما هر لحظه شاكر و سپاس گذار اين نعمت و لطفش هستيم . عزيز دلم وقتي عكسهاي پاييزه مدرسه تون رو ديدم باورم نمي شد كه دخترم دگه بزرگ شده و براي خودش خانم شده آرزو مي كنم كه هميشه سعادتمند و موفق باشي و تو لباس فارق تحصيلي ببينمت اينم عكس دوستاي مدرست كه اميدوارم يادگاري خوبي برات بمونه معلمت مهربونت سركار خانم جليلي دوستاي نازت از سمت راست:  حميده ، مرواريد ، حنانه ، عطرين ، هليا ، اقليما و خودت فاطمه جوني       اينم آقا پسراي گل كلاستون ...
12 آذر 1390

ني ني و محرم

                        خنده کنان می رود روز جزا در بهشت                       هر که به دنیا کند گریه برای حسین  ...
7 آذر 1390

فاطمه جون و پارسا جون

عزيز دلم   خيلي خوشحالم كه شما انقدر دختر مهربون و با محبتي هستي كه از كنار بچه ها بودن انقدر لذت مي بري فرقي نميكنه چه وقتي كه پيش سما جون هستي و باهاش بازي مي كني يا وقتي كه پارسا جون رو مي بيني درسته كه چهار سال از شما كوچكتره ولي وقتي كنارش هستي انقدر ذوق مي كني و باهاش بازي مي كني و ازش مواظبت مي كني كه حد نداره .                             چند روز پيش كه خاله جون امده بود خونه ما از صبح فقط راه مي رفتي و مي گفتي پس پارسا كي مياد وقتي هم كه امدن انقدر بالا و پايين پريدي كه حد نداشت و هر چي اسباب بازي بود مي زاشتي جلو پارسا تا باهاش بازي كنه ، پارسا...
7 آذر 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد